دل است...

دل است این...


آهن قراضه نيست...دلست اين عزيز جان
اي داد.....روزگار......اي داد......اي امان....!!


امشب چرا همه جا سوت و کور شد؟
پس کو ستاره هاي تک و توکت، آسمان؟


بانو...


اگر که از سر تفريح بوده ايم،
سرگرم بازي است عجب فکر و ذکرتان


آري که ما کجا و کسي چون شما کجا
سوسوي چشمهاي من و ... روي ماهِ تان!!؟؟


تا کي به بي تفاوتي اينگونه: خب... برو...
تا کي به زير لب افسوس: م م م م... بمان...


آن شعرها که -آه- سرودم براي تو
از نقل قول خود برو با ديگري بخوان


حالا که رفتني شده اي طبق گفته ات
باشد، قبول...لااقل اين نکته را بدان:


آهن قراضه اي که چنان گرم گرم گرم
در سينه مي تپيد،


دلم بود...
مهربان.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: شعر ، ،
برچسب‌ها: دل , است , بانو , عاشقانه , شعر , شعر عاشقانه , زیبا , آری , عشق , لب , افسوس , گرم , سینه , نقل , قول ,

تاريخ : شنبه 17 دی 1390 | 1:20 | نویسنده : محمد |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.