بهم گفتی ( شعر )

 یادمه بهم میگفتی هنوز زوده برام

از این به بعد گفتن اسم منم میکنم برات حرام


گفتی که مهم نیست بدونی زوده برات

گفتم ببین حسابتو میزارم پای نازیت برات


عسل گفتی شیرین گفتی بدون حیا گفتی

چشاش مثل دریاست خودت گفتی


یادت میاد گفتی که دیدار ما عاشقیه

دیگه بد کاریه اینا همش درد عاشقیه


مهم نیست تو برو به هر جا فقط نشو دوباره فراموش

برات دعا میکنم که توام مثله همه نشی هر جا فراموش

 

 by mohamad


موضوعات مرتبط: شعر ، ،
برچسب‌ها: دکلمه , شعر , جدید , عاشقانه , محمد , از , مهدی , محمد مهدی , به یاد تو , بودن , یاد , یادمه , دکلمه جدید , دانلود , شعر جدید , شب , دخترم , شما , تو , رفتی , عشق , عکس , دوستت دارم , دارم , دوست , دختر , پسر , الهی , خدا , گفتی , به من , شکسته , شکستم , دیگه , تمومه , تموم , آهنگ , متن , رایگان ,

تاريخ : دو شنبه 5 اسفند 1392 | 22:27 | نویسنده : محمد |

ترکم نکن

 ترکم نکن که از رفتن تو من میمیرم......ترکم نکن که بدونم تو میمیرم


عاشقی منو تو مثل برفِ که لطیفِ......میگیرم ترو تو آغوش دستات چه لطیفِ


هوای تو حالِ هوای خودشو داره......ببین چشام دیگه نمیباره


زندگی کردیم با هم یه عمری.....داریم حالا بهم میگیم بریم بگیم به قمری


 بگیم که عاشقی ما رفت با باد.....خیلی ساده شکست این دل ما دست باد


 میخواستم برات اشک بریزم یادت میاد.....میخواستم برات شمع بذارم رو تاقچه یادت میاد


 گفتی که با منی برا همیشه......حالا اومدی میگی نمیتونم بمونم باهات نمیشه


 این شعرم تموم شد......برای رفتن منم یه راه بی گذر شد

 

 

by mohamad mehdi


موضوعات مرتبط: دکلمه ، شعر ، ،
برچسب‌ها: دکلمه , شعر , محمد , از , تنهایی , زیبا , شعر تنهایی , من , محمد مهدی , مهدی , جدید , شعر نو , نو , عاشقانه , عشق , مردن , میمیرم , دختر , دخترم , دوست , داشتن , دارم , میخوام , رفتن , عمر , گذر , راه , تموم , شمع , ساده , رضا ,

تاريخ : یک شنبه 22 دی 1392 | 2:0 | نویسنده : محمد |

سلام کسی که شد

ستاره نرو نذار تنهام دوباره

میخواستم واست یه سبد گل بیارم ولیکن

مخواستم واست یه سبد گل بیارم ولیکن تو رفتیو منو گذاشتی تو حسرت چشمای نازت باز دوباره ،

بدون من خوش میگذره؟بدون من خوش میگذره؟ اونجا تو ؛ قرار آشتایی ،

خیلی دیره واسه برگشتنت باز دوباره ،

همین روزاس که کلاغه خبر بیاره که تورو با یکی دیگه دیده ،

نمیدونی چه حالیه اون موقع ، کاشکی بازم بیای به زودی ،

 خداحافظ باز دوباره

by mohamad medhi(me)


موضوعات مرتبط: دکلمه ، شعر ، ،
برچسب‌ها: دکلمه , محمد , مهدی , شعر , نوشته , محمد مهدی دکلمه , دوباره , دکلمه دوباره از محمد مهدی , دوباره از محمد , تکست , جدید , دکلمه شعر ,

تاريخ : شنبه 23 دی 1391 | 1:33 | نویسنده : محمد |

آزار

گر ساز فلک کند آواز***چرا پس ساز من کند آواز

تا دمی به صبح رسید***صدای تو چرا دمی نمیزند آواز

گر کار فلک این است***بگذار لااقل در خلوت خویش کنم زار زار

بی درنگ گویی که مرا با غم چه سازگار***یا گویی که ما را با تنهایی چه سازگار

تا سحر بنشستو بگفتیم***حالا که شد از همه پینهان دگر نده آزار

فرضا روزی هم خواهد رسید شدیم جدا***اما غم تو مرا میدهد آزاز

تو را از درون دل من چه خبر***دیگران را هم با درد من چه آزار

بسی درنگ کردیمو کار ما این شد***گر تورا درنگ کنی کار تو چه خواهد مرا داد آزار

گفتند نیتت رو برای فال قهوه کرده اند***گفتن او را با غم من چه آزار

همی مانده این قصه هم تمام شود***خود را با غم خود میازار


موضوعات مرتبط: شعر ، شعر ، ،
برچسب‌ها: شعر , آزار , عاشقانه , تهایی , دام , محمد , گفته , گفتند , نوشته , غزل , شعر غزل , محمد غزل , نده آزار , تو را , چه , از محمد , شعر آزار , جدید , مهدی ,

تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1391 | 16:41 | نویسنده : محمد |

هنگامی که خدا زن را آفرید به من گفت: این زن است. وقتی با او روبرو شدی، مراقب باش که ...

اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ سخن او را قطع كرد و چنین گفت: بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب


باش که به او نگاه نكنی. سرت را به زیر افكن تا افسون افسانة گیسوانش نگردی و مفتون فتنة چشمانش نشوی كه


از آنها شیاطین میبارند. گوشهایت را ببند تا طنین صدای سحر انگیزش را نشنوی كه مسحور شیطان میشوی. از او


حذر كن كه یار و همدم ابلیس است. مبادا فریب او را بخوری كه خدا در آتش قهرت میسوزاند و به چاه ویل سرنگونت


میکند مراقب باش....


و من بی آنكه بپرسم پس چرا خداوند زن را آفرید، گفتم: به چشم.

شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم زد كه: خلقت زن به قصد امتحان توبوده است و این از لطف خداست در حق تو. پس



شكر كن و هیچ مگو....

گفتم: به چشم.


در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت و من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش ننگریستم، و آوایش را نشنیدم.



چقدر دوست میداشتم بر موجی كه مرا به سوی او میخواند بنشینم، اما از خوف آتش قهر و چاه ویل باز میگریختم.


هزاران سال گذشت و من خسته و فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی یا كسی كه نمیشناختم اما حضورش را


و نیاز به وجودش را حس می كردم . دیگر تحمل نداشتم . پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم، و گریستم.


نمیدانستم چرا؟

قطره اشكی از چشمانم جاری شد و در پیش پایم به زمین نشست...


به خدا نگاهی كردم مثل همیشه لبخندی با شكوه بر لب داشت و مثل همیشه بی آنكه حرفی بزنم و دردم را بگویم،



میدانست.

با لبخند گفت: این زن است . وقتی با او روبرو شدی مراقب باش كه او داروی درد توست. بدون او تو غیرکاملی . مبادا



قدرش را ندانی و حرمتش را بشكنی كه او بسیار شكننده است . من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم. نمیبینی


كه در بطن وجودش موجودی را میپرورد؟

من آیات جمالم را در وجود او به نمایش درآورده ام. پس اگر تو تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی مطلق را نداری به چشمانش



نگاه نكن، گیسوانش را نظر میانداز، و حرمت حریم صوتش را حفظ كن تا خودم تو را مهیای این دیدار كنم...

من اشكریزان و حیران خدا را نگریستم. پرسیدم: پس چرا مرا به آتش قهر و چاه ویل تهدید كردی ؟!


خدا گفت: من؟!!


فریاد زدم: شیخ آن حرفها را زد و تو سكوت كردی. اگر راضی به گفته هایش نبودی چرا حرفی نزدی؟!!


خدا بازهم صبورانه و با لبخند همیشگی گفت: من سكوت نكردم، اما تو ترجیح دادی صدای شیخ را بشنوی و نه آوای



مرا ...

و من در گوشه ای دیدم شیخ دارد همچنان حرفهای پیشینش را تكرار میكند...‬



موضوعات مرتبط: داستان ، ،
برچسب‌ها: وقتی , خدا , خداوند , زن , را , آفرید , عاشقانه , عشقولانه , جملات , جمله , داستان , داستان خدا , مناجات , با , دکلمه , شعر , گفت , خدا گفت ,

تاريخ : یک شنبه 18 دی 1390 | 22:0 | نویسنده : محمد |

خب اینم متن آهنگ جدید وبلاگه دانلود لینک مستقیم میذارم نظر یادتون نره منتظرم

کی میفهمه حال این مردو

اگه خاکم اگه سنگم اگه دلتنگم

با خودم با تو این فاصله میجنگم

اگه کابووس اگه رویا اگه بیدارم
 
 
ترو تنها ترو تنها ترو میبارم
 
 
اگه خاکم اگه سنگم اگه دلتنگم
 
 
با خودم با تو این فاصله میجنگم
 
 
اگه رودم با تو بودم به تو دلبستم
 
 
بعد از من بعد از این تو از همه خستم
 
 
اگه بقضم اگه گریه اگه میبارم
 
 
کی میدونه سر روی دوشِ کی میذارم
 
 
طبِ سردو طبِ دردو منو شبگردون
 
 
کی میدونه کی میفهمه حال این مردو
 
 
گلو پر پر کن عزیزم چشامو تر کن
 
 
منو باور کن عزیزم منو باور کن
 
 
آی خدای نفسای منه سرگردون
 
 
به همون روزه تولد منو برگردون
 
 
(آی خدای)
(به همون روز تولد منو برگردون..منو برگردون)

موضوعات مرتبط: شعر ، ،
برچسب‌ها: شعر , دکلمه , شعر عاشقانه , عاشقانه , عشق , جمله , جملات , زیبا , عشقولانه , دانلود ,

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 17 دی 1390 | 22:6 | نویسنده : محمد |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 17 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.