دخترک بیذار بود...

در یک چهارراه، که آدرسش اهمیتی ندارد

یک دختر، که اسمش را کاری نداریم


به چراغ قرمز عابر پیاده رسید


و ایستاد


و منتظر ماند


و نرفت


مردانی، که به سطح تحصیلاتشان کاری نداریم


از کنار دختر، که لباسش در قصه ما نقشی ندارد


به خیابانی، که تعداد ماشین هایش را بیخیال می شویم


وارد می شدند


و چراغ قرمز بود


و ترافیک بود


و کسی نمی ایستاد


یک انگشت توهین آمیز


چند آرنج خشن


چند صد کلمهی تحقیر کننده


با پیکر دختر برخورد کرد


از میهنی، که اسمش را نمی بریم


از مردمی، که نامهایشان را فراموش می کنیم


از دینی، که نقشش را در این حادثه انکار می کنیم


دخترک بیزار بود‬



نظرات شما عزیزان:

sajad
ساعت21:25---17 دی 1390
با سلام خدمت مدیریت سایت

من سجاد مدیر سایتwww.downloadha.spidblog.comهستم

میخواستم که اگه بشه با هم تبادل لینک کنیم

رتبه الکسا من482146 است

اگه خواستی بهم ایمیل یا در سایتم اعلام کن

با تشکر مدیر سایت

sajjad_2480155285@yahoo.com

www.downloadha.spidblog.com
پاسخ:چشم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: داستان ، ،
برچسب‌ها: دخترک , بیذار , بود , جملات , عاشقانه , جملات عاشقانه , نوشته , دل , دکلمه , داستان , عشقولانه , عشق , داستان عشق ,

تاريخ : شنبه 17 دی 1390 | 16:3 | نویسنده : محمد |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.