نمیدانم از چه بگویم از دل بی رحمانه تو میگوییم که سیاه و سنگ است
میگویم از رابطه که چگونه مرا رها کردی
میگویم واقعا اینقدر میتوانی سنگ دل باشی که چنین مرا در گودالی که با هم در آن بودیم خودت را نجات دهی و مرا تنها بگذاری و بروی؟
میگویم چگونه رفتی؟
میگویم چرا رفتی؟
میگویم دلیل این همه از عزیزم گفتنت چه بود؟
بنشین با خودت فکر کن.میتوانستی با من صادق باشی تا رهایت کنم و بروی ؟
موضوعات مرتبط: دل نوشته ، حرف من ، ،
برچسبها: آی , اهای , دختر , گوش , کن , تو , هیچوقت , نتونستی , اونی , باشی , که , من , میخوام , شماره , دی , پس , دنبال , یه , راه , عاشقانه , عشق , تنهایی , پسر و دختر تنها , زندگیم , مشکل , بود , هستم , بکن , منو , درد ,
آی دختر ...
خوب گوش کن ...
تو هیچ وقت نتونستی اونی باشی که من میخوام ...
درکم نکردی ...
منم به اندازه کافی مشکل تو زندگیم بود ...
آره ...
پس دنبال یه راه تازه ام ...
موضوعات مرتبط: دل نوشته ، ،
برچسبها: آی , اهای , دختر , گوش , کن , تو , هیچوقت , نتونستی , اونی , باشی , که , من , میخوام , شماره , دی , پس , دنبال , یه , راه , عاشقانه , عشق , تنهایی , پسر و دختر تنها , زندگیم , مشکل , بود , هستم , بکن , منو ,
بعضی وقتا احساس میکنم بودن من تو این دنیا زیادیِ
دوست دارم حتی شده برای آخرین بار بغلت کنم این زیادیِ
شاید دیگه فردایی نباشه برای دوباره دیدنت
میدونم این خواسته ی من زیادیِ
من تغییر کردم خیلی هم عوض شدم
ولی من از تو معذرت میخوام که دیگه برنمیگردم
وقت رفتنِ عــزیــزم
موضوعات مرتبط: شعر ، نوشته ، ،
برچسبها: احساس , بعضی , وقتا , درد , دل , و , معذرت , من , از , تو , میخوام , که , دیگه , بر , نمیگردم , عزیزم , وقت , رفتن , عوض ,