عید 93 تبریک

عیدت مبارک عزیزم ، عیدت مبارک ستاره

الهی تو آسمونم خاموش نشی ستاره

امیدوارم برای شما سال عشق و دوستی باشه

کاشکی براتون سبد سبد گل بیارن که برای شما بهترین باشه

عزیزم یه وقت شبا دلتنگ نشی دوباره

حتما داری میگی من و باز تنها میذاری آره

عید قشنگه ولی برای شما دلتنگه

واسه اونایی که میخوان کسیو هم لنگه

ببخشید که یکم دیر گفتم به شما تبریک

آخه نمیتونستم ببینم تو رو با اون و بهت بگم تبریک


موضوعات مرتبط: شعر ، ،
برچسب‌ها: عید , جدید , 93 , اس , ام , اس , اس ام اس , بول , من , قشنگه , کسی , ببینم , عزیزم , دختر , م , تبریک , پسر , مسائل , بهت , تو , با , اون , eyd , years , new , girl , and , pesar , 2kh , id , yahoo , freiand , fraind , freind,man , woman , men , women , sexy , lady , سیس , ببخشید , , برای , شما , بهترین , باشه , ولی , دلتنگ , امیدوارم , عشق , گل , آخه , شماره , آی , دی , آی دی , یاهو , نشی , گفتم , جدید , دانلود , یکم , دختر و پسر , دوست , میخوام , شب , دوستی , ازدواج , الهی , خاموش , فیلم , از , اون , خوبا , کجاست , همه چی , هر , چی , سوپر ,

تاريخ : شنبه 9 فروردين 1393 | 12:28 | نویسنده : محمد |

 

آهای… با توام!
تا آخر عمرت مدیونی!
به کسی که باعث شدی بعد از تو دیگه عاشق هیچکس نشه!
میفهمی…؟

 


موضوعات مرتبط: نوشته ، ،
برچسب‌ها: مدیون , با , تو , عاشق , عشق , هیچکس , میفهمی , به , نام , بعد از تو , دیگه , با , باعث ,

تاريخ : یک شنبه 7 آبان 1391 | 19:14 | نویسنده : محمد |

عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست


موضوعات مرتبط: عاشقانه ، ،
برچسب‌ها: دیدار , عشق , با , حسرت , زیباست ,

تاريخ : جمعه 7 مهر 1391 | 18:22 | نویسنده : محمد |

هنگامی که خدا زن را آفرید به من گفت: این زن است. وقتی با او روبرو شدی، مراقب باش که ...

اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ سخن او را قطع كرد و چنین گفت: بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب


باش که به او نگاه نكنی. سرت را به زیر افكن تا افسون افسانة گیسوانش نگردی و مفتون فتنة چشمانش نشوی كه


از آنها شیاطین میبارند. گوشهایت را ببند تا طنین صدای سحر انگیزش را نشنوی كه مسحور شیطان میشوی. از او


حذر كن كه یار و همدم ابلیس است. مبادا فریب او را بخوری كه خدا در آتش قهرت میسوزاند و به چاه ویل سرنگونت


میکند مراقب باش....


و من بی آنكه بپرسم پس چرا خداوند زن را آفرید، گفتم: به چشم.

شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم زد كه: خلقت زن به قصد امتحان توبوده است و این از لطف خداست در حق تو. پس



شكر كن و هیچ مگو....

گفتم: به چشم.


در چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت و من هرگز زن را ندیدم، به چشمانش ننگریستم، و آوایش را نشنیدم.



چقدر دوست میداشتم بر موجی كه مرا به سوی او میخواند بنشینم، اما از خوف آتش قهر و چاه ویل باز میگریختم.


هزاران سال گذشت و من خسته و فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی یا كسی كه نمیشناختم اما حضورش را


و نیاز به وجودش را حس می كردم . دیگر تحمل نداشتم . پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم، و گریستم.


نمیدانستم چرا؟

قطره اشكی از چشمانم جاری شد و در پیش پایم به زمین نشست...


به خدا نگاهی كردم مثل همیشه لبخندی با شكوه بر لب داشت و مثل همیشه بی آنكه حرفی بزنم و دردم را بگویم،



میدانست.

با لبخند گفت: این زن است . وقتی با او روبرو شدی مراقب باش كه او داروی درد توست. بدون او تو غیرکاملی . مبادا



قدرش را ندانی و حرمتش را بشكنی كه او بسیار شكننده است . من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم. نمیبینی


كه در بطن وجودش موجودی را میپرورد؟

من آیات جمالم را در وجود او به نمایش درآورده ام. پس اگر تو تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی مطلق را نداری به چشمانش



نگاه نكن، گیسوانش را نظر میانداز، و حرمت حریم صوتش را حفظ كن تا خودم تو را مهیای این دیدار كنم...

من اشكریزان و حیران خدا را نگریستم. پرسیدم: پس چرا مرا به آتش قهر و چاه ویل تهدید كردی ؟!


خدا گفت: من؟!!


فریاد زدم: شیخ آن حرفها را زد و تو سكوت كردی. اگر راضی به گفته هایش نبودی چرا حرفی نزدی؟!!


خدا بازهم صبورانه و با لبخند همیشگی گفت: من سكوت نكردم، اما تو ترجیح دادی صدای شیخ را بشنوی و نه آوای



مرا ...

و من در گوشه ای دیدم شیخ دارد همچنان حرفهای پیشینش را تكرار میكند...‬



موضوعات مرتبط: داستان ، ،
برچسب‌ها: وقتی , خدا , خداوند , زن , را , آفرید , عاشقانه , عشقولانه , جملات , جمله , داستان , داستان خدا , مناجات , با , دکلمه , شعر , گفت , خدا گفت ,

تاريخ : یک شنبه 18 دی 1390 | 22:0 | نویسنده : محمد |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 17 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.